دردسرهاي شهرت


 

نويسنده: لادن بهبودي




 
سوپراستارها را اغلب چهره هاي شناخته شده در رشته ها و حوزه هاي مختلف به خصوص سينما، ورزش و موسيقي مي دانيم که به دلايل مختلف (حتي دلايلي غير حرفه اي)، در ميان تعداد بيشتري از مردم شناخته شده اند. عامه مردم سوپراستارهاي سينمايي را بيشتر مي شناسند. معمولاً اين اصطلاح را خبرنگاران و روزنامه نگاران به چهره هاي شناخته شده سينمايي اطلاق مي کنند.
جامعه شناسان براين عقيده هستند که سوپراستارها حاصل تأثيرات متقابل و کارکرد رسانه هاي جمعي، رقابت و سرمايه داري هستند. تلاش خود ستاره ها و همچنين شانس، عناصر مهمي در تبديل شدن به يک سوپراستار است. در اين ميان عامل شانسِ نقش مهمي در سوپراستار شدن ستاره ها دارد؛ مثلا ايفاي نقشي که شانسي به يک بازيگر سينما داده مي شود و او ناگهان به يک سوپراستار تبديل مي شود. براي بسياري از اين ستاره ها، در جواني چنين آينده اي تصور نمي شد؛ همانند بسياري از بازيگران سينما از جمله هريسون فورد که يک کابينت ساز بود و اکنون به سوپراستاري پولساز در سينما تبديل شده است.
به اعتقاد بسياري، پول و ثروتي که سوپراستارها به دست مي آورند مانند پولي که شما در يک لاتاري به دست مي آوريد؛ يک بازي شانس. سوپراستارها بايد براي ستاره بودن، دستمزدهاي بالا بگيرند تا بتوانند متفاوت زندگي کنند کيفيت زندگي آن ها و البته زندگي خصوصي شان همواره زير ذره بين است. ارقام مربوط به درآمدهاي بالا نقش مهمي در شهر تشان در جامعه دارد. در اين ميان، شهرت يک سوپراستار يک پديده ارتباطي است و اين رسانه ها و مردم هستند که ارتباطي مستقيم با پديده شهرت او دارند. شهرتي که براي سوپراستار نقش حياتي دارد و او مي تواند از راه هاي مختلف اين شهرت را کسب و آن را حفظ کند.
از همان روزهاي نخست ظهور هاليوود و ساخت فيلم هاي سينمايي صامت، تهيه کنندگان و سازندگان توليدات سينمايي از ترس شهرت روزافزون ستاره ها و بازيگران، نام آن ها را اعلام نمي کردند تا اين شهرت باعث نشود آن ها دستمزد بيشتري طلب کنند، اما اين شرايط، دوام چنداني نداشت و خيلي زود نام بازيگران سينما بر روي پرده هاي سينما درخشيد.
اين شهرت چندان هم خوشايند ستارگان نشد. اگر چه در بسياري از کشورها آن ها حتي گردش پول را در صنعتي که در آن فعاليت دارند تعيين مي کنند، اما اين شهرت دردسرهايي نيز براي آن ها دارد. در کشورهاي غربي بيشتر اين دردسرها را پاپاراتزي ها ايجاد مي کنند.
پاپاراتزي به عکاساني گفته مي شود که کارشان تهيه عکس هاي جالب از چهره هاي سرشناس به ويژه هنرمندان و ورزشکاران و نيز خانواده و نزديکان آنان و فروش اين تصاوير به مجلات مختلف است. معمولاً پاپاراتزي ها عکس هاي مورد نظر خود را در مکان هاي عمومي تهيه مي کنند. براي اين منظور با به دست آوردن سرنخ هايي از برنامه هاي عمومي يا خصوصي يک چهره سرشناس، اين عکاسان در مکان و زمان مورد نظر حاضر مي شوند و عکس هاي عامه پسندي از اين شخصيت هاي محبوب تهيه مي کنند. پاپاراتزي ها حضور جنجال برانگيزي در ماجراي تصادف و کشته شدن ديانا داشته اند.اين ماجرا بارها به دادگاه کشيده شد اما در هيچ موردي پاپاراتزي ها متهم نشدند.
پاپاراتزي،Paparazzi يک کلمه جمع در زبان ايتاليايي است و مفرد آن پاپاراتزو،paparazzo است. اين واژه از سال1960به بعد با به نمايش در آمدن فيلم سينمايي «زندگي شيرين» اثر فدريکوفليني بر سر زبان ها افتاد. در اين فيلم عکاسي خبري بود که نامش پاپاراتزي بود. اين واژه در ايتاليايي به پشه هاي سمج و مزاحم گفته مي شود.
نويسنده فيلم نامه فيلم فليني، انيو فليانو در مصاحبه اي گفت که اين واژه را بطور اتفاقي از کتاب راهنماي سفر يک نويسنده عهد ويکتوريا (جورج گسينگ) انتخاب کرده است. پاپاراتزي ها هر چقدر براي مردم و رسانه ها شخصيت هاي خوبي باشند، براي خود سوپراستارها دردسر سازند. اين دردسرها و مزاحمت ها به حدي بود که کار اين شکارچيان عکس با محدوديت هايي در برخي کشورها روبه رو شد؛ به عنوان مثال در نروژ، آلمان و فرانسه، عکاسان براي چاپ عکس ستاره ها نياز به اجازه رسمي آن ها دارند.

موارد زيادي از جنجال پاراپاتزي ها در سال هاي اخير به وجود آمده است.
در سال1972رون گالا عکاس معروف پاپاراتزي از ژاکلين کندي اوناسيس به جهت آنکه خانم کندي از محافظان خود خواسته دوربينش را خراب کنند شکايت کرد. ژاکلين کندي نيز او را به ايجاد مزاحمت متهم کرد و در نهايت دادگاه محدوديت هايي را براي اين عکاس ايجاد کرد.
در سال2005 در مجله «تايم» مل بوزاد، يکي از معروف ترين عکاس هاي پاپاراتزي در لس آنجلس در مقاله اي تحت عنوان «شليک به ستاره ها» ادعا کرد که با فروش عکس بن افلک و جنيفر لوپز، 150هزار دلار عايدش شده و نوشت که اگر بتواند عکسي را از بريتني اسپيرز و کودکش بگيرد با فروش آن مي تواند ويلايي در سانست بلوار بخرد.
پيتر هوي در توجيه کار پاپاراتزي ها به «تايم» گفت: چهره هاي مشهور بيشتر از بقيه نياز دارند که در معرض ديد عموم باشند و خوب اين جاده دو طرفه است.
کيانور يوز نيز در سال 2008 با شکايت يک پاپاراتزو به دادگاه رفت. اين عکاس ادعا کرد که ريوز با خودرو به او زده و اکنون وي بر اثر اين تصادف ديگر قادر به کار کردن نيست.

معمولاً چهره هاي شناخته شده دل خوشي از پاپاراتزي ها ندارند. به عنوان نمونه براد پيت چندي پيش با حضور در برنامه تلويزيوني پربيننده «تودي» گفت: بگذاريد صريح و رو راست باشم. من از پاپاراتزي ها متنفرم. اين جور آدم ها را دوست ندارم و نسبت به آن ها احساس تنفر مي کنم. من اصلاً نمي فهمم آن ها دارند چه کار مي کنند. عکاسان و خبرنگاران جنجالي مي گويند اين کار را براي گذران زندگي مي کنند ولي سؤال من اين است که اين چه جور کاري براي کسب درآمد و گذران زندگي است؟
پيت در اين مصاحبه در اين باره اظهار نظر کرد که بايد قانوني رسمي بر ضد اين گونه خبرنگاران و عکاسان جنجالي که به دنبال چهره هاي مشهور هستند، از سوي مسئولان رسمي به اجرا گذاشته شود.
پيت گفت: اين عکاسان و خبرنگاران جنجالي از در و ديوار منزل من و همکارانم بالا مي روند. آن ها لباس هايي معمولي به تن دارند و اسم بچه هاي شما را صدا مي کنند تا بتوانند عکس هاي مورد نظر خود را بگيرند. شما داريد بچه هاي خود را به مدرسه مي بريد و بايد از سد يک سري موجود مزاحم بگذريد. وي همکاران خود را تشويق به موضع گيري هاي صريح تر در ارتباط با پاپاراتزي ها کرد.
در سال 2004 فيلمي سينمايي با نام «پاپاراتزي» به تهيه کنندگي مل گيبسون ساخته شد که در آن زندگي يک بازيگر سينماي هاليوود بعد از يک تصادف مرگبار که چهار عکاس پاپاراتزي عامل آن بودند را به تصوير مي کشد. اين بازيگر مشهور تصميم مي گيرد تا از اين عکاسان انتقام بگيرد. اگر چه اين فيلم از نظر ساختاري فيلم ضعيفي بود و چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما نمايش آن بحث هاي زيادي را در مورد پاپاراتزي ها و ويژگي هاي آن ها و محدوديت هايي که احتمالاً بايد در کار آن ها وجود داشته باشد به وجود آورد.
تا زماني که اشتياق مردم و کنجکاوي جامعه براي سر درآوردن از زندگي سوپراستارها وجود دارد، کار شکارچيان لحظه ها نيز ادامه پيدا مي کند. هر قدر محدوديت نيز در کار آن ها وجود داشته باشد، باز هم آن ها مي کوشند تا مردم و طرفداران و رسانه هاي جمعي را با تصاوير و ويدئوهايي که تصاويري متفاوت از سوپراستارها ارائه مي دهد غافلگير کنند. در اين ميان عدم تمايل و حتي نفرت سوپراستارها از کار پاپاراتزي ها خللي در کارشان به وجود نمي آورد.
منبع: نشريه سروش شماره 1487.